24 ماهگی
این روزها محبت خیلی زیادی میخواهی همش دوست داری بیائی بغل مامانی و سرت رو بزاری رو شونش و مامانی غرق بوست کنه حالا به هر بهانه ای تا پات میخوره به جائی از دوچرخت میوفتی و یا دستت اوف میشه یا حتی وقتی صدای ماشین رو از بیرون مشنوی بلاخره که حسابی احساسی شدی
نویسنده :
بابا و مامان محمد طاها
9:03
28 / خرداد / 93 23 ماهگی پسرم23
28 / خرداد / 93 23 ماهگی پسرم حسابی برا خودت شیرین زبون شدی و لغات زیادی رو یاد گرفتی نمیتونی جمله بگی ولی تعداد لغاتی که یاد گرفتی زیاده بیا - بالا - پایین - بشین - حموم - آب -چای -قند - غذا - نون - کشمش - بابابزرگ میگی آقا بابای بعضی وقتها هم از زبون مامانی میگی باباش مامان عطیه حنانه علی داغ بعضی وقتها هم آخرش کسره میدی میگی داغه - عمه - عمو - دایی - زهرا (یه یا ) هندونه (...
نویسنده :
بابا و مامان محمد طاها
20:59
یه عالمه حرف دارم
خیلی وقته چیزی ننوشتم ولی زود میام و دوباره برات مینویسم فقط اینکه خدا رو شکر همه چی خوبه خوبه
نویسنده :
بابا و مامان محمد طاها
11:16
طرح تقویم 93 محمد طاها
سلام نانازم مامانی تقویم هات رو طراحی کرد و بابائی هم زحمت چاپ و لمینت رو کشیدن امسال تقویم ها خیلی قشنگ تر از پارسال بود اینم تقویم ها ...
بدون عنوان
محمد طاها عزیزم دیگه 5 ماهت تمام شد و عزیزم حسابی برا خودت آقا شدی . سعی میکنه به جلو خیز برداری سعی میکنی سینه و شکمت رو روی دستهات نگه داری و پاهات رو جمع میکنی توی شکمت . مامانی حسابی خوش خنده شدی برا هر چیزی میخندی قربون اون لپ های خوشکلت بشم . مامانی تا از خواب بیدار میشی پتو رو میکشی سرت و آروم بازی میکنی که باعث ترس من میشه آخه خطر ناکه. مامانی دوست داری با روسری با هم دالی بازی کنیم . مامانی دوست داری که باهات بازی کنیم برات توپ پرتاب کنیم و حسابی ذوق کنی و بخندی . مامانی میتونی با کمک کسی که نگهت داشته تاتی تاتی کنی پاهات رو به جلو بندازی و بخندی . دوست داری که بری ...