محمد طاهامحمد طاها، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره

وبلاگ کودک عزیزم

راه رفتن

1392/5/15 17:29
758 بازدید
اشتراک گذاری

 

دیگه از شب تولدت به خوبی شروع کردی به راه رفتن  و  قدمهای لرزانت  رو هر روز محکم تر از روز قبل روی زمین  میزاری  و تمرین راه رفتن میکنی تند و تند میخوری زمین ولی بازم بلند میش و شروع میکنی به راه رفتن دیگه دوست نداری چهار دست و پا بری فکر کنم از چچهار دست و پا رفتن بدت میاد خسته شدی 

خدایا قدرت رو هزاران بار شکر

                                                                 پرواز

وقتی راه رفتن آموختی، دویدن بیاموز. و دویدن که آموختی ، پرواز را.

راه رفتن بیاموز، زیرا راه هایی که می روی جزیی از تو می شود و سرزمین هایی که می پیمایی بر مساحت تو اضافه می کند.



دویدن بیاموز ، چون هر چیز را که بخواهی دور است و هر قدر که زودباشی، دیر.

و پرواز را یاد بگیر نه برای اینکه از زمین جدا باشی، برای آن که به اندازه فاصله زمین تا آسمان گسترده شوی.

من راه رفتن را از یک سنگ آموختم ، دویدن را از یک کرم خاکی و پرواز را از یک درخت.

بادها از رفتن به من چیزی نگفتند، زیرا آنقدر در حرکت بودند که رفتن را نمی شناختند! پلنگان، دویدن را یادم ندادند زیرا آنقدر دویده بودند که دویدن را از یاد برده بودند.

پرندگان نیز پرواز را به من نیاموختند، زیرا چنان در پرواز خود غرق بودند که آن را به فراموشی سپرده بودند!

اما سنگی که درد سکون را کشیده بود، رفتن را می شناخت و کرمی که در اشتیاق دویدن سوخته بود، دویدن را می فهمید و درختی که پاهایش در گل بود، از پرواز بسیار می دانست!

آنها از حسرت به درد رسیده بودند و از درد به اشتیاق و از اشتیاق به معرفت.

***

وقتی رفتن آموختی ، دویدن بیاموز. ودویدن که آموختی ، پرواز را.. راه رفتن بیاموز زیرا هر روز باید از خودت تا خدا گام برداری. دویدن بیاموز زیرا چه بهتر که از خودت تا خدا بدوی. و پرواز را یادبگیر زیرا باید روزی از خودت تا خدا پر بزنی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)