یاد گرفته هایه محمد طاها
سلام پسرم این روز ها خیلی چیزها یادگرفتی دیگه هر چیزی رو که میبینی دوست داری دست بندازی بهش و ببینی که چیه بعد هم مزمزه میکنی تا بفهمی مزه چی میده ترش شیرینه یا تلخ با دستهایه مامان و بابائی بازی میکنی حسابی خوش خنده شدی با صدایه بلند میخندی دوست داری همش یکی کنارت باشه تا باهاش بازی کنی مامانی گل پسرم دیگه راحت میچرخی یعنی بارو میزنی مثل کسی که شنا میکنه دست و پاهات رو تکون میدی و کمی هم به جلو میری عزیزم دیگه یک جا نمیمونی حسابی شلوغ شدی برا خودت میچرخی و حرف میزنی البته صدا هائی که خودت میفهمی یعنی چی منم بعضی وقتها شبیه خودت حرف میزنم حسابی ذوق میکنی وقتی میخوابی ورجو ورجه میکنی تا بیدار مبشی بر میگردی رو شک...
محمد طاها و کرییر
صحبتی با پسرم
واکسن چهار ماهگی
دیروز بردیمت بهداری تا واکسنت رو بزنیم اول قد و ورن شدی که قدت 65 بود و وزنت 6400 بود همه چی خوب بود بعد هم بردیم واکسنت رو زدیم یه کوچولو گریه کردی اینم بعد از واکسن که خوابیدی من و بابائی حسابی مواظبت بودیم که تبت زیاد بالا نره شب تا صبح همش میخواستی شیر بخوری لبهات خشک میشد فکر کنم از تب تند تند تشنت میشد ولی الان که صبح شده راحت خوابیدی گلم ...
پنج ماهگیت مبارک عزیزم
امروز 8-9-91 محمد طاها وارد پنج ماهگی شد اینم اهنگ شادی برایه محمد طاها اینم دوست دارم برایه محمد طاها اینم یه کیک خوشکل مشکل برایه محمد طاها هر روز برایه من روز تولدتت پسرم ...