محمد طاهامحمد طاها، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه سن داره

وبلاگ کودک عزیزم

بدون عنوان

محمد طاها عزیزم دیگه 5 ماهت تمام شد و  عزیزم حسابی برا خودت آقا شدی  . سعی میکنه به جلو خیز برداری  سعی میکنی سینه و شکمت رو روی دستهات نگه داری  و پاهات رو جمع میکنی توی شکمت . مامانی حسابی خوش خنده شدی  برا هر چیزی میخندی  قربون اون لپ های خوشکلت بشم . مامانی  تا از خواب بیدار میشی پتو رو میکشی سرت و آروم بازی  میکنی که باعث ترس من میشه آخه خطر ناکه. مامانی  دوست داری با روسری با هم دالی بازی کنیم . مامانی دوست داری که باهات بازی کنیم برات توپ پرتاب کنیم و حسابی ذوق کنی و بخندی . مامانی میتونی با کمک کسی که نگهت داشته تاتی تاتی کنی پاهات رو به جلو بندازی و بخندی . دوست داری که بری ...
18 اسفند 1392

بی دا بی دا -می دادا

بی دا بی دا -می دادا   وقتی خیلی خوشحال میشی برا تشکر هم که شده چند بار برا خودت تکرار میکنی من که وقتی این طوری حرف میزنی از خوشحالی قلبم میخواد از جاش بزنه بیرون   قربون پسرم بشم   وقتی  غذایی خوشت میاد میگی  نام نام م م م م م  و سرت رو تکون میدی.      
17 بهمن 1392

سه شنبه 15 بهمن یه روز برفی

  دیشب حسابی برف باریده و امروز صبح همه جا سفید شده  صبح قبل اینکه بابایی بره سر کارش حاضر شدیم و رفتیم برف بازی   برف ها رو جمع میکردی توی دستهات و نشونمون میدادی و حسابی ذوق کرده بودی                      حسابی سرد بود                خدا کنه چند روزی برف به باره       ...
16 بهمن 1392

توتو توتو

صدای محمدطاها میومد که میگفت توتو  توتو    بعد چند دقیقه که اومد دیدم اتو  به دست یکسره تکرار میکنه توتو  توتو       و ازمون میخواستی که میز اتو رو هم براش بیاریم بلاخره میز اتو رو  هم بابائی براتون آورد و  شما مشغول اتو کشیدن لباسهای خودتون شدید . ...
4 بهمن 1392